2024-03-28T12:41:44Z
https://smb.yazd.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=299
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-3711
1397
6
8
تاثیر نوع سیستم ساختمانی بر میزان آب مصرفی ساخت وساز در مسکن عرفی معاصر یزد
فرناز
ضیایی
محسن
عباسی هرفته
صنعت ساختمان از صنایع آببر محسوب میشود و ساختوساز در کشور، بخش قابلتوجهی از مصرف آب شرب را به خود معطوف میکند. یکی از عوامل تاثیرگذار بر مصرف آب در ساختمانسازی، نوع سیستم ساختمانی است. برای بهینهسازی مصرف آب در ساختمانسازی لازم است سیستم ساختمانی به نحوی انتخاب شود که علاوه بر تامین خصوصیات سازهای مورد نظر، به لحاظ مصرف آب در مرحله ساخت نیز بهینه باشد. تاکنون عمده فعالیتها برای کاهش مصرف آب در ساختمان، معطوف به مرحله بهرهبرداری از ساختمان بوده و کمتر به مرحله ساخت توجه شده است. در این مقاله از بین شمار خانههای عرفیِ شهر یزد، به عنوان نمونه حاد در اقلیم گرموخشک کشور که با بحران بیآبی مواجه است، ، نمونهای با سیستم سازهای دیوار باربر انتخاب شد و به روش کمی، میزان مصرف آب در مرحله ساخت سازه آن محاسبه گردید. این مقدار شامل مصرف آب حین اجرا در کارگاه و آب مصرفی برای تولید مصالح ساختمانی مورد نیاز در کارخانه است. سپس سازه ساختمان برای نمونه مذکور با دو سیستم متداول دیگر یعنی اسکلت فلزی و اسکلت بتنی طراحی شد و با در نظر گرفتن سایر تغییرات وابسته به سیستم ساختمانی، مانند ابعاد پی، ابعاد تیرها و ستونها، ضخامت دیوارها و... مصرف آب مجددا محاسبه گردید. نتیجه محاسبات و بررسیها نشان میدهد که از بین سیستمهای متداول ساختمانی، سیستم ساختمانی دیوار باربر نسبت به دو سیستم دیگر مصرف آب کمتری دارد که بخش عمده این کاهش مصرف به سبب کاهش استفاده از فولاد است. با این وجود پس از بررسی سیستم ساختمانی خشکِ "قاب فولادی سبک به عنوان سازه نوینی که به تازگی در یزد رواج پیدا کرده است، این نتیجه حاصل شد که به کارگیری این سیستم ، نسبت به سازههای متداولی که در حال حاضر در یزد استفاده میشود مصرف آب کمتری را به دنبال دارد.
مصرف آب
ساختوساز
سیستم ساختمانی
مسکن عرفی یزد
2019
01
21
1
21
https://smb.yazd.ac.ir/article_1636_d95bd635642ad7e8b8eb86369853a053.pdf
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-3711
1397
6
8
برنامه فضایی خانههای سنتی یزد در نسبت با سکونت امروزی
آزاده
خاکی قصر
وجود تعداد زیادی از خانههای خالی در بافت قدیم یزد و پراکنش افقی بیرویه شهر یزد برای تامین واحدهای مسکونی، سبب شده است نوشتار حاضر از برنامه فضایی خانههای سنتی یزد در نسبت با سکونت امروزیپرسش کند. لذا با هدف شناخت زندگی دیروز و امروز، مطالعات کتابخانهای با روش غالبِ تاریخی و توصیفی-تحلیلی در پیشینه موضوع و مشاهدات مستمر میدانی تا اشباع نظری به صورت کیفی در حیطه خانههای سنتی و امروزی انجام شده است. مطالعات نشان میدهد برنامه فضایی خانههای سنتی مشتمل بر انواع فضاهای باز، نیمباز و بسته در ارتباطات عمودی از زیرزمین تا بام است که شامل فعالیتهایی همچون زندگی در جوار خانواده، کارِ خانگی یا فراخانگی و فعالیتهای اجتماعی همچون میهمانداری، همسایهداری و ارتباط با محله است. از سوی دیگر، برنامه فضایی خانههای امروزیِ اغلب آپارتمانی، یک بقچه تختِ بسته به ندرت دارای فضایِ نیمبازِ مناسب است که در نشیمن، پذیرایی، ناهارخوری، آشپزخانه باز، اتاقهای خواب، فضاهای بهداشتی، پارکینگ و انباری روی میدهد. در این نوع از سکونت؛ کارِ خانگی تقریبا فراموش شده است و فضایِ بازِ مشاع لزوما سبب تحققپذیری مناسبات اجتماعی و طراوت زندگی خانواده نمیشود. نقاط رجحانی برای دو نوع برنامه فضایی وجود دارد که از مهمترین آنها اهمیت و اولویت فضای باز و نیمباز در فعالیتهای متنوع خانواده و کیفیتهای زندگی در خانههای سنتی و از وجه دیگر؛ ایمنی، امنیت و راحتی زندگیِ محدودِ امروز در آپارتمانهاست. اما لازم است خانه مسائل مادی و معنوی را توامان پاسخ دهد. با دیدگاه اصالتِ برنامه زندگی یک خانواده ایرانی خاصه یزدی؛ جمع بندی آنست که اولویت با انتخاب ظرفیت پاسخده خانههای سنتی با لحاظ نمودنِ مناسبسازی برنامه فضایی آنها و بافت اطرافشان برای زندگی امروز است. پس از این انتخاب، لاجرم فراهم نمودنِ مازاد دانههای مورد نیاز در بخشهای جدید شهر قابل بررسی خواهد بود. تحقق به روز نمودن خانههای سنتی؛ مطالعات کاربردی دقیقی در ارتباط با حفظ بقچهبندی فضاهای باز، نیم باز و بسته در انعطافپذیری و تطبیقپذیری آنها با زندگی امروز طلب میکند که نیازمند احیای فرهنگ حالاییکردنِ (روزآمد نمودن) خانهها در نزد مردم یزد است.
خانههای سنتی یزد
واحدهای مسکونی امروزی
برنامه فضایی
سکونتِ امروزی
حالاییکردن
2019
01
21
23
46
https://smb.yazd.ac.ir/article_1637_05d3519dbbb021b9da54eb2c4f9eff8f.pdf
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-3711
1397
6
8
نحو فضا رهیافتی برای ادراک عرصه بندی خانه در شهر یزد (دوره های قاجاریه، پهلوی و جمهوری اسلامی)
زهرا
بهپور
حمیدرضا
شعاعی
مسعود
نبی میبدی
جامعه ایران دوران گذر از جامعه سنتی به مدرن را بسیار سریع و بدون ایجاد زیرساختهای لازم به ویژه در حوزهی ساختوساز تجربه نموده است؛ در این دوره تغییرات ساختوساز ناشی از تقلید شکل و بدون در نظر گرفتن مفاهیم متناسب با شرایط جامعه میباشد و خانه به عنوان اولین سرپناه بشر، منعکسکنندهی بیشترین تأثیرات فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی خواهد بود. مقالة حاضر سعی در ادراک «عرصهبندی فضاهای خانه» با استفاده از مدل تحلیلی «نحو فضا» را دارد و اصلیترین سوال پیشروی مقاله آن است که با بررسی «ارتباطات فضایی خانههای سه دورة قاجاریه، پهلوی و جمهوری اسلامی» با روش نحو فضا تغییر در عرصهبندی و سازمان فضایی خانهها چگونه میباشد. هر چند در این حوزه مطالعات دیگری نیز صورت گرفته ولی در پژوهش پیشرو تلاش بر این است تا براساس تئوری «نحو فضا» به این ادراک نایل شد، زیرا چنانچه این ادراک در قالب مدل تحلیلی سامان گیرد، زمینههای پیشبینی رفتارهای احتمالی در فضاهای مورد نظر خانههای دورة قاجاریه و پهلوی و تفاوت آن با خانههای دورة جمهوری اسلامی به دست خواهد آمد. روش پژوهش در این مقاله از نوع توصیفی ـ تحلیلی است که با روندی از «جزء به کل» و استفاده از نرمافزارهای «ای ـ گراف» و «دپتمپ» انجام میشود. یافتههای پژوهش نشان میدهد، پیکرهبندی و سازمان فضایی خانهها در دورۀ قاجاریه تا اوایل پهلوی دارای تداوم بوده و فرهنگ جامعه نقش مهمی در شکلگیری فضاها و نحوة سازماندهی آنها داشته است ولی با تغییر در شیوة زندگی و پیدایش مدرنیته و عدم وجود زمان لازم برای هماهنگ شدن با نیازهای جامعه برداشت التقاطی از تفکرات دیگر فرهنگها به وجود آمد. از اینرو شکاف عمیقی بین نمونههای جدید ساخته شده در این دوره با نمونههای پیشین ایجاد شد.
عرصه بندی خانه
نحو فضا
دورۀ قاجاریه
دورۀ پهلوی
دورۀ جمهوری اسلامی
شهر یزد
2019
01
21
47
75
https://smb.yazd.ac.ir/article_1638_4e06aaea14799d09b2581337538724f4.pdf
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-3711
1397
6
8
تحلیل محرمیت در خانه های سنتی بر اساس نسبت توده به فضا (نمونه موردی: خانه های تک حیاط در اقلیم گرم و خشک)
علی اکبر
حیدری
ملیحه
تقی پور
همنشینی توده و فضا، جزء جدایی ناپذیر معماری ایرانی است. در معماری مسکونی ایران بنا به ضرورت و نیاز، درجات مختلفی از همنشینی این دو عنصر دیده میشود که نتیجه آن ظهور خانههای چهار طرفه، سه طرفه، دو طرفه و یک طرف ساخت است. در هرکدام از این الگوها، نحوه پیکرهبندی فضا متفاوت بوده و لذا ساختارهای متفاوتی از فضا در آنها شکل گرفته است. بنابراین الگوهای متفاوتی از محرمیت در این فضاها به وجود آمده که پژوهش حاضر در پی بررسی این موضوع است. محرمیت در این پژوهش در قالب سه مفهوم درونگرایی، سلسله مراتب دسترسی و عرصهبندی فضایی تعریف شده، که هر کدام از این مفاهیم با استفاده از شاخصهایی در زمینه تئوری نحو فضا مورد تحلیل قرار گرفتهاند. این شاخصها شامل چهار شاخص همپیوندی، ارتباط، عمق و دسترسی بصری است که دو شاخص اول با استفاده از روابط ریاضی نحوِ فضا و دو شاخص دوم با استفاده از نرمافزار Depthmap مورد تحلیل قرار گرفته است. نمونههای موردی در این تحقیق 12 خانه سنتی تک حیاط، در سه شهر کرمان، اصفهان و کاشان هستند که بسته به نسبت توده به فضا، از هر الگو سه نمونه انتخاب شده است. تحقیق از نوع ترکیبی کمی و کیفی است؛ به این معنی که در بعد کمی، هر کدام از شاخصهای نحوی در ارتباط با خانههای مورد نظر و با استفاده از ابزارهای تحقیق (روابط ریاضی و نرم افزار) مورد تحلیل قرار گرفت و در بعد کیفی، به تحلیل شاخصهای تعریف کننده محرمیت در ارتباط با نسبت توده به فضا در خانههای مورد نظر پرداخته شد. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که اگرچه اصل محرمیت به عنوان یک اصل جداییناپذیر، همواره در معماری خانههای ایرانی مورد توجه سازندگان قرار داشته، اما با این حال با افزایش نسبت توده به فضا در الگوی خانههای حیاط مرکزی، نمود این اصل نیز بیشتر صورت گرفته است.
نسبت توده به فضا
محرمیت
درونگرایی
عرصه بندی فضایی
سلسله مراتب دسترسی
خانه های تک حیاط
2019
01
21
77
99
https://smb.yazd.ac.ir/article_1639_02c0a7bbb595bc5d8eef61ed74788c2e.pdf
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-3711
1397
6
8
تبیینِ الگوی سبک شناسیِ معماری اسلامی (با نگاه به آراء سنّت گرایان)
مجید
سیدی ساروی
حسن علی
پورمند
رضا
ابوئی
سبک در عامترین معنا عبارت از الگوها یا صفات متمایز و مشخص اثر یا آثار است که کاملاً وابسته به صورت اثر هنری است و سبکشناسی، روشی برای دستهبندی آثار در یک زمینة مقرّر بر مبنای تشابهات شکلیِ آنان است. زمینههای پدیدآورندة اثر هنری که منجر به شکلگیری سبکهای مختلف میگردد، در نگاه سنتگرایان اغلب سیاق اجتماعی و فرهنگی دورهها در مناطق مختلف است که در چارچوب سنّت که مجموعهای از حقایق و اصول جاری شده از منبع الهی است، قرار میگیرد. با توجه به تفاوتهای بنیادینِ معماری اسلامی بهعنوان بخشی از معماری سنّتی با سایر انواع معماری، روش خاص سبکشناسی آن میبایست مورد شناسایی قرار گیرد. پژوهش بنا بر هدف بنیادی و بنا بر ماهیت آمیخته است و روش تحقیق از نوع تحلیل محتواست که با نگاهی تحلیلی – تطبیقی به آراء سنّتگرایان در باب سبک و سبکشناسی، در پی تبیین الگویی برای سبکشناسیِ معماری اسلامی است. ویژگی مشترک همة آثار معماری اسلامی، فرازمانی و فرامکانی بودن اصول و محتوای آن است، اما این اصول زمانی که دورههای تاریخی مختلفی را تجربه میکنند و یا در مناطق جغرافیایی متفاوت ظهور مییابند، با توجه به تجربة ذهنی از دورههای تاریخی گذشته و یا سبقة شکلی و فنیِ معماری در آن مناطق، شکل خاص خود را مییابند. بدین ترتیب دو متغیّر تاریخ و جغرافیا در کاربریهای مختلف معماری بهعنوان متغیّر مستقل، ویژگیهای صوری را حاصل میشوند و لذا شناخت سبک آثار، از پردازش دادههای شکلی و تحلیل تأثیرات این دو متغیّر در انواع کاربریهای آثار معماری اسلامی ممکن میگردد. در واقع ویژگیهای مشترک سبکهای تاریخی و سبکهای جغرافیایی آثار، بیانگرِ ویژگی سبکی معماری اسلامی و تفاوتهای سبکهای مختلف تاریخی و جغرافیایی، شکلدهندة سبکشناسیِ معماری اسلامی است.
معماری اسلامی
سنّت گرایی
سبک
الگوی سبک شناسی
2019
01
21
101
117
https://smb.yazd.ac.ir/article_1640_66c99b3ec6671257adc8edd6ed485414.pdf
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-3711
1397
6
8
مقایسه تطبیقی هندسه مسجد امام اصفهان و مسجد سلیمانیه استانبول بر اساس مفاهیم کهن الگویی
لیلا
کاظمی
شبنم
اکبری نامدار
میر سعید
موسوی
حسن
ستاری ساربانقلی
مفاهیم کهنالگویی در ساختار کالبدی آثار شاخص تمدنی جایگاه ویژهای دارند. در کالبد معماری اسلامی نیز مسجد جایگاه عمدهای را به خود اختصاص داده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه هندسه دو اثر شاخص حوزه تمدن ایران و عثمانی در محدوده اقلیم گرم و خشک براساس مفاهیم دانش کهنالگویی است. مفاهیم کهنالگویی که سازنده تصاویر ذهنی نمادهای مختلف در ناخودآگاه جمعیاند؛ میتوانند برای یافتن ارتباط بین هندسه دو بنا بر اساس مقایسه تطبیقی، مورد تحلیل قرار گیرند. از لحاظ تاریخی در اصفهانِ دوره صفوی، بهترین مساجد ساخته شدهاست که مسجد امام به عنوان یکی از مهمترین نمونهها به حساب میآید. هم عصر با آن، در استانبول عصر دولت عثمانی، مساجد مهمی چون سلیمانیه ساخته شدهاست. این مقاله به لحاظ محتوا، کیفی به شمار میرود که اساس آن پژوهش تاریخی-تفسیری بوده و در جمعبندی اطلاعات بدست آمده از رویکرد تحلیلی- تطبیقی با کاربست کدگذاری استفاده شده است. سؤال اصلی پژوهش چگونگی نسبت میان هندسه مسجد امام و مسجد سلیمانیه بر اساس مفاهیم کهنالگویی است. بدین منظور، ابتدا مهمترین مفاهیم نمادین آرکیتایپی مشخص شده، سپس بر اساس کدگذاری محوری در ریزفضاهای مساجد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد انتقال یک فرم آرکیتایپی در مساجد مورد مطالعه، به دلیل شناسا بودن آن نزد مردمان عصر صفوی و عثمانی و تداوم آن به عنوان یک شکل مقدسِ از پیش پذیرفته شده، علیرغم تفاوتهای ظاهری و زمینهای الگوهای هندسیِ مساجد امام و سلیمانیه، نمایانگر وجوه اشتراک و افتراق از لحاظ کاربرد فرمهاست. تداوم انتقال یک شکل آیینی در معماری پیش از اسلام به دورهی صفوی و عثمانی و استفاده از این ابزار در ساختار مساجد امام و سلیمانیه نشاندهنده حضور الگوهای پایدار آرکیتایپی، در الگوی هندسی مساجد بوده است.
کهن الگو
مسجد امام اصفهان
مسجد سلیمانیه استانبول
صفوی
عثمانی
2019
01
21
119
138
https://smb.yazd.ac.ir/article_1641_8382b976993879daf73b3fb236614480.pdf