دانشگاه یزد
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-372X
8
12
2021
02
19
بازشناسی و بازخوانی صحه، فضای فراموش شده شهری در شهر تاریخی اصفهان
1
23
FA
عیسی
اسفنجاری کناری
استادیار دانشکده حفاظت و مرمت دانشگاه هنر اصفهان.اصفهان، ایران
e.esfanjari@aui.ac.ir
آذر
علیخانی
دانشجوی دکترا دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران
alikhaniud@gmail.com
10.29252/ahdc.2021.15089.1429
صحه<sup>1</sup>، فضای شهری اصیل و کانون جذاب فعالیتهای اجتماعی درون محله، یکی از عناصر سازمان فضایی و از واژگان شهرسازی کهن اصفهان بوده است که امروز بهطور کلی فراموش شده و توسط طراحان و برنامهریزان شهری نادیده گرفته شده و مدفون در لایههای تاریخی است. این فضای بازِ عمومی، به واسطه مداخلات نسنجیده و فاقد پشتوانه علمی، رفته رفته روبه نابودی گرائیده و درون بافت استحاله گردیده و بدین ترتیب، نقش تاریخی خود را به مثابه کانون تبلور حیات مدنی از دست داده است. هدف از این مقاله، بازشناسی صَحِههای تاریخی به قصد بازتعریف و تقویت نقش آن در ساختار شهر است. روش تحقیق مقاله حاضر مبتنی بر روشهای توصیفی-تحلیلی، مقایسه تطبیقی و تاریخی بنا شده است. روش کار این پژوهش بر پایه بررسیهای میدانی و جستجوی دگرگونیهای آن بر اساس مطالعه اسناد تصویری، تحلیل مورفولوژیک و همچنین مطالعات اسناد و مدارک مستند کتابخانهای، کتیبههای تاریخی منصوب در بناهای تاریخی و تاریخ شفاهی برگرفته از مصاحبه با ساکنین قدیمی و بومی بافت استوار شده است. نتایج حاصل از این پژوهش ضمن بازشناسی و بازخوانی نقش و اهمیت این فضای شهری، نشان میدهد که صَحِه، فضای باز سرگشاده، انعطاف پذیر و انطباقپذیر در گذر زمان، با گسترهای از نقشها و عملکردهای متنوع، پدیدهای پویا و زنده در طول تاریخ بوده، هر چند که دگرگونیهای نیم قرن اخیر مقدمات نابودی و محو شدن آنها را فراهم ساخته است.
صَحِه,فضای باز شهری,شهر تاریخی,بازشناسی,اصفهان
https://smb.yazd.ac.ir/article_2139.html
https://smb.yazd.ac.ir/article_2139_61865d23461cbd797fcda05894f6e67f.pdf
دانشگاه یزد
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-372X
8
12
2021
02
19
مطالعۀ ساختارشناسی رنگدانه های تزیینی کتیبۀ گچی ایوان بقعۀ سیّدشمس الدّین یزد
24
42
FA
یاسر
حمزوی
0000-0002-3504-0534
استادیار دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران
yaserhamzavi99@gmail.com
10.29252/ahdc.2021.15122.1433
گچ از جمله مصالح سنتی در ایران است که در دورههای تاریخی، بهویژه در اقلیم گرموخشک، در معماری و آرایههای معماری بهوفور استفاده شده؛ اوج هنر گچبری در دوران اسلامی، سدۀ 7 و 8 ه. ق. است. معمولاً از رنگ جهت بروز جلوۀ هنری و زیبایی، در تکمیل گچبری استفاده میشده است. یکی از بناهای شاخص سدۀ 8 ه. ق. در یزد، بقعۀ سیّدشمسالدّین است. در ایوان بنا کتیبۀ گچی با خط کوفی به صورت مادر و فرزند اجرا شده که زمینۀ این نوشتار با نقوش گیاهی انتزاعی مانند اسلیمی با ظرافت هرچه تمامتر اجرا شده است. در زمینۀ کتیبه و لابهلای نقوش، از رنگ آبی، قرمز و سبز استفاده شده است. همچنین لایۀ طلایی رنگ روی آرایههای گچی قالبی داخل کاسههای مقرنس غرفۀ جلوی ایوان نیز از آثار باقیماندۀ شاخص در بقعۀ سیدشمسالدّین است. معمولاً جهت بالا بردن کیفیت لایۀ رنگ، ابتدا لایۀ تدارکاتی بر روی گچ (آرایۀ گچی، بستر گچی) اعمال میشده است. بهدلیل گذر زمان، بخشهای اندکی از این رنگها بر روی کتیبۀ گچی ایوان و همچنین لایۀ طلاییرنگ کمی بر روی آرایههای گچی قالبی باقی مانده است. حفاظت از باقیماندههای هنر سدۀ هشتم هجری قمری، مستلزم شناخت دقیق اثر از نظر فنی است. در این راستا، مطالعۀ ساختارشناسی رنگدانههای تزیینی کتیبۀ گچی ایوان و لایۀ طلایی رنگ بر روی آرایههای گچی قالبی غرفۀ ایوان ضروری به نظر میرسد. پژوهش پیش رو در تلاش است تا به کمک مطالعات آزمایشگاهی و بررسی علمی به شناخت دقیق رنگدانههای بهکار رفته در کتیبۀ گچی ایوان و همچنین لایۀ طلاییرنگ روی آرایههای گچی قالبی بر روی مقرنس غرفۀ جلوی ایوان در بقعۀ سیّدشمسالدّین برسد. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد که رنگ آبی استفاده شده در کتیبۀ گچی، رنگدانۀ آبی آزوریت؛ رنگ قرمز، رنگدانۀ شنگرف و رنگ سبز، مالاکیت است؛ پرکنندۀ لایۀ تدارکاتی هانتیت و لایۀ طلایی بر روی آرایههای گچی قالبی، ورق قلع با پوششی از روغن کمان یا نوعی رزین مانند دامار یا شلاک است.
رنگدانه,بقعۀ سیّدشمس الدّین,کتیبۀ گچی,ساختارشناسی,یزد
https://smb.yazd.ac.ir/article_2140.html
https://smb.yazd.ac.ir/article_2140_a941d47ccae2f4fe64e64e82a05ab0d4.pdf
دانشگاه یزد
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-372X
8
12
2021
02
19
گونهشناسی مسکن و تکنیکهای ساخت بومی در روستای تاریخی الگن
43
61
FA
کاوه
منصوری
عضو دپارتمان حفاظت مهندسین مشاور عمارت خورشید
kaveh.mansoori@gmail.com
فرشید
رحیمیکلهرودی
دانشجوی کارشناسی ارشد مرمت دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، کارشناس مرمت مهندسان مشاور عمارت خورشید
سیدفرید
توکلی
دانشجوی کارشناسی ارشد معماری داخلی، دانشگاه سوره، کارشناس معماری مهندسان مشاور عمارت خورشید
10.29252/ahdc.2021.15725.1468
روستای الگن از توابع بخش چاروسا (63 کیلومتری شمال شهر دهدشت) در شهرستان کهگیلویه، در زاگرس جنوبی قراردارد. وجود ساختارهای تاریخی- کالبدی و روابط فرهنگی- اجتماعی که در طول زمان در دل بافت کهن روستا شکل گرفته است، از یک سو و جنگلهای تنک بلوط در منطقه، الگن را به مجتمع زیستی کمنظیری مبدل ساخته که شناسایی داراییهای فرهنگی و حفاظت از ساختارهای تاریخی-طبیعی آن را ضروری میسازد. استقرار روستا در عرصه متصل به تنگه الگن که تنها راه تاریخی دسترسی به لنده و بهبهان بود، از یک سو و وجود منابع آب شیرین و عرصههای مستعد کشاورزی از سوی دیگر، سبب شکلگیری ساختارهای درهمتنیده فشرده بافت تاریخی در راستایی خطی شده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت الگوهای مسکن بومی و تکنیکهای ساخت ابنیه تاریخی در روستای الگن، ضمن جمعآوری تاریخ شفاهی و مطالعات فرهنگی-اجتماعی، ساختارهای کالبدی موجود در هسته تاریخی سکونتگاه را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و میکوشد تا به پرسشهای زیر پاسخ دهد؛ چه عواملی بر شکلگیری هسته تاریخی خطی سکونتگاه موثر بودهاست؟ تیپولوژی و ساختار فضایی الگوهای مسکن بومی در روستا چگونهاست؟ تکنیکهای ساخت تاریخی چه رابطهای با مصالح بومآورد در منطقه دارد؟ بهدلیل فقدان هرگونه مطالعات مدون در زمینه تاریخ سکونتگاههای منطقه و ازآنجمله الگن، پژوهش با استناد به مطالعات جامع ، میدانی با رویکردی تحلیلی- تفسیری به موردپژوهی هسته تاریخی روستا پرداخته و تلاشدارد از طریق مستندنگاری مولفههای کالبدی بافت، الگوهای بومی، تکنیکهای ساخت و فرآیند تحول آنها را موردشناسایی قراردهد. براساس نتایج پژوهش، ساختار خطی روستا (با راستایی شمال غربی- جنوب شرقی) منطبق بر ساختار توپوگرافیک بستر جغرافیایی بر روی تپه سوقالجیشی-که دید مناسبی به تنگه داشته و دفاع از روستا در برابر مهاجمان را تسهیل مینمود- شکلگرفته است. همچنین با بررسی ساختار 30 واحد مسکونی تاریخی، میتوان سه الگوی اصلی شامل الگوی نهقسمتی (توو)، چنداتاقه ساده و چنداتاقی ایواندار(عمارت) را مورد شناسایی قرار داد. اگرچه تکنیکهای ساخت ابنیه، منطبق بر مصالح بومی (سنگ لاشه، تنههای بلوط و ملات گچ) است، اما آشکارا میتوان کاربست شیوههای محلی و پیشرفت تکنولوژیک آنها و توجه به شیوههای طراحی اقلیمی را در معماری ابنیه بومی روستا مشاهده کرد.
الگن,روستای تاریخی,گونهشناسی,الگوی مسکن,تکنیکهای ساخت
https://smb.yazd.ac.ir/article_2142.html
https://smb.yazd.ac.ir/article_2142_efea4e0593d475728172cfe940782d65.pdf
دانشگاه یزد
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-372X
8
12
2021
02
19
معماری و نوستالژیا، پویشی بر یادآوری مفاهیم عاطفی معطوف به گذشته در فضای معماری (مطالعه موردی: خانه سنتی شکوهی در شهر یزد)
63
82
FA
حوریه
ابنا
دانشجوی دکتری، دانشکده معماری، دانشگاه یزد، یزد، ایران
houriehabna@gmail.com
سید محمد حسین
آیت اللهی
عضو هیات علمی بازنشسته گروه معماری دانشگاه یزد
hayatollahi@yazd.ac.ir
محمد
ایرانمنش
عضو هیئت علمی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
mhmd14@uk.ac.ir
10.29252/ahdc.2021.14266.1373
التفات به مفاهیم کیفی مرتبط با گذشته هر متنی، ارتباط پررنگتر با مفاهیم عاطفی در آن را به دنبال دارد. درحوزه معماری نیز ارتباط با گذشته بستر، میتواند بر اختلالات ناشی از عدم پیوند روانی با مکان، تا حد زیادی فائق آید. در این مقاله، عطف به بروز احساس نوستالژیا در فضای معماری، به عنوان یکی از دغدغههای کیفی فضای معماری در راستای یک طراحی ادراکی مطرح میگردد؛ زیرا موجب تازه شدن روحیه و احساسات کاربر، به علت ظهور یاد و خاطره برخی مولفههای کیفی و لذتبخش در مکان میشود. توجه به احساس نوستالژیا در حوزه معماری، علاوه بر ایجاد آشنایی ضمنی با مکان، بیدار کردن روان جمعی بشر برای نگهداشتن رشته اتصال به ریشههای کهن زمان است. فضای معماری حاوی حس نوستالژیا به تجربه عاطفی مفاهیم توجه دارد. نوعی از تجربه مکانهای معاصر که به علت یاداوری خاطرات خوش گذشته و برانگیختن برخی معانی واکنشی، انسان را به دلتنگی شیرین وا میدارد. این پژوهش با تمرکز بر مطالعات کتابخانهای و اسنادی در زمینه مفهوم نوستالژیا، در حوزههای مرتبط از جمله ادبیات، روانشناسی و روانشناسی محیط، به تجزیه و تحلیل تفسیری از درک پدیده مذکور پرداخته است. همچنین باتوجه به هدف عمده پژوهش، یعنی هدایت به سمت بروز این احساس با یادآوری برخی مفاهیم ضمنی در مکان، درعملیات میدانی تحقیق از تکنیک آزمون میدانی مصاحبهها و پرسشنامههای نیمه ساختاریافته بهره گرفته شده است. مهمترین پیامد بروز نشانههای این احساس در فضای معماری، پدیدار شدن احساس تجربه یک فضای صمیمی، ملموس و تاثیرپذیر از بستر فرهنگی-اجتماعی است و در واقع تلاشی در جهت غنابخشی و معنادهی عاطفیبه فضای معماری با التفات به گذشته محسوب میگردد. بر این مبنا، معنی اولا میبایست از سطح معنی تجسمی به سطح واکنشی ارتقاء یابد؛ دوما مخاطب مکان را به واکنش عاطفی مثبت (در پی ارتباط با گذشته) ترغیب کند. لذا لایههای معنی بایستی طوری در محیط عملیاتی گردند که تداعی معانی عاطفی در عطف به گذشته، نسبت به محیط ایجاد گردد.
"فضای معماری","نوستالژیا","معانی واکنشی","تداعی","اشنایی ضمنی"
https://smb.yazd.ac.ir/article_2137.html
https://smb.yazd.ac.ir/article_2137_7be1c48ed2a88f156ef674a54f08f0c2.pdf
دانشگاه یزد
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-372X
8
12
2021
02
19
بررسی تاثیر مألوفات ذهنی پیرنیا در ریشه یابی واژگان اصول معماری ایرانی_اسلامی
83
99
FA
هیراد
حسینیان
گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین. ایران
hirad_hosseinian@yahoo.com
حسین
سلطان زاده
0000-0003-3974-5205
گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران. ایران
h72soltanzadeh@gmail.com
سارا
کلانتر
گروه اموزشی معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند، تهران. ایران
sarah.kalantar7868@gmail.com
10.29252/ahdc.2021.14085.1357
محمد کریم پیرنیا از بارزترین تاریخ پژوهان معماری ایرانی است که توانست با بهره از هوش زبانیخود، مانیفست<sup>1 </sup>معماری ایرانی را بنویسد و تفکری پایبند به این معماری پایهگذاری نماید. او اعتقاد داشت که معماری ایرانی-اسلامی با توجه به عیار خود همواره حرفی برای گفتن دارد، ولی در این حین وفور و هجمه معماری غرب، معماری این سرزمین را وارد ورطههای سهمگین و دچار خودباختگیماهیتی کرد. لیکن، سیل غربزدگی توسط قلمفرسایی تعدادی از پژوهشگران ایرانی تا حدودی عقب نشینی کرده و دست از طغیان بلامعارض خود برداشت، در این میان اشخاصی چون سلطان زاده، کسمایی، شاطریان، بیدهندی، نادری و... پایه و اساس معماری ایرانی-اسلامی را زنده نگاه داشتند و جنبههای انشایی آن را احیا نمودند و تعدادی نیز کوشیدند تا این جنبههای انشایی را در قالب خبری به منصه ظهور برسانند. حال تلاش بر آن است که با بهرهگیری از روش تفسیری-تاریخی و پی بردن به روش میدانی پیرنیا در جهت کشف واژگان محلی به کمک مردم و دانشآموختگان در قالبی تفسیرگرا به ریشهیابی این واژگان دستیافت، واژگانی محلی و بومآورد که با برداشتهای ذهنی پیرنیا در باب معماری ایرانی-اسلامی در موازنه کامل قرار داشته تا بتوان به خروجی جهتمندی در باب این واژگان در قالب اصول معماری این مرز و بوم پی برد، تا در این مسیر بتوان به پاسخ پرسشی چون، مالوفات ذهنی پیرنیا چگونه در جهت تدوین واژگانی بوم آورد توانسته به اصول معماری ایرانی-اسلامی مبدل شود، دست یافت؛ زیرا ایشان هیچگاه به شیوه و روش تدوین این اصول به شکل اخباری تاکید ننمود و در چارچوب تنظیم آنها در قالب انشایی سعی کرد راه را فراروی پژوهشگران و معماران آتی بازگذارد تا آنها با بهره از قدرت تحلیل و استنتاج فکری خود بتوانند تلفیقی مابین این اصول با عرصه ساختاری فضایی امروزی ایجاد نمایند که این خود در حفظ مانیفست ارائه شده و تکامل آن در گذر زمان موثر بوده تا معماری این مرز و بوم را به استیلای خودش برساند و در جلوگیری از رشد معماران بیوطن تاثیرگذار باشد.
کلید واژه ها: معماری ایرانی,مانیفست,مالوفات ذهنی,محمد کریم پیرنیا
https://smb.yazd.ac.ir/article_2134.html
https://smb.yazd.ac.ir/article_2134_99bdf16b5a6a3c1d53abcb782d542fba.pdf
دانشگاه یزد
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-372X
8
12
2021
02
19
تبیین ویژگی های کالبدی بادگیر در معماری سمنان
99
126
FA
طیبه
ولیان
دانشجوی دکترای معماری، گروه معماری، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران
tayebevalian@gmail.com
سید مجید
مفیدی شمیرانی
استادیارگروه شهر سازیدانشکده معماری و شهر سازی ، دانشگاه علم وصنعت ایران، تهران، ایران
s_m_mofidi@iust.ac.ir
مهناز
محمودی زرندی
دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، تهران، ایران
m_mahmoodi@iau-tnb.ac.ir
10.29252/ahdc.2021.13790.1337
یکی از عناصر تاریخی مهم و اثرگذار بر معماری ایران، بادگیر است. معماران ایرانی، این عنصر را در رویکرد طراحی اقلیمی بهکار میگرفتهاند. بادگیر یک سیستم سرمایشی ایستا است که با استفاده از انرژی تجدیدپذیر باد، امکان تهویه طبیعی ساختمان را نیز فراهم میکند. بادگیر در سیمای شهرهای قدیمی ایران، به عنوان یک عنصر اثرگذار مطرح بوده، بهطوریکه پس از منارههای مساجد، عنصری مهم در خط آسمان شهر قلمداد میشد. امروز صنعت ساختمان با مصرف چهل درصد از انرژی جهانی و سیستمهای خنککننده و گرمکننده نیز با مصرف حدود شصت درصد انرژی در یک ساختمان، تهدیدی جدی در ایجاد چالشهای زیستمحیطی هستند، از این رو سیستمهای غیرفعال مثل بادگیرها میتوانند جایگزینهایی سنتی ولی مفید برای کاهش مصرف انرژی باشند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه بادگیرها در معماری بومی شهر سمنان انجام گردیده است. در مطالعه میدانی تعداد 37 خانه از خانههای تاریخی و واجد ارزش معماری در شهر سمنان انتخاب شده و ویژگیهای کالبدی بادگیرهای موجود مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج نشان میدهد که در گذشته، بناهایی همچون آبانبارها، دارالحکومه قدیم و خانههای تاریخی در سمنان دارای بادگیر بودهاند. ویژگیهای بادگیرها نیز شامل جهت استقرار رو به شمال، تیغهها عمدتا X شکل، ارتفاع بادگیرها از کمتر از 2 متر تا 11.5 متر متغیر بوده و اکثرا دارای سقف مسطح هستند. به لحاظ تزیینات نیز، تعدادی از بادگیرهای بناهای مسکونی سمنان فاقد تزیینات بوده و تعدادی نیز با مصالحی مانند آجر، گچ و یا کاه گل تزیین شدهاند.
بادگیر,اقلیم گرم و خشک,سمنان,خانههای تاریخی
https://smb.yazd.ac.ir/article_2132.html
https://smb.yazd.ac.ir/article_2132_63fe20df4aaea64d1db36b6252e165a7.pdf
دانشگاه یزد
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-372X
8
12
2021
02
19
نقش عوامل اثرگذار بر احتمال بروز آسایش حرارتی در بافت تاریخی کاشان
127
146
FA
کارن
فتاحی
دانشجوی دکترا، گروه معماری، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسالمی، کرمانشاه، ایران
karenfatahi@yahoo.com
نازنین
نصراللهی
دانشیار معماری، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران
n.nasrollahi@ilam.ac.ir
مریم
انصاری منش
گروه معماری، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسالمی، کرمانشاه، ایران
m.ansarimanesh@iauksh.ac.ir
جمال
خداکرمی
دانشیار معماری، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران.
j.khodakarami@ilam.ac.ir
علی
عمرانی پور
دانشیار معماری، دانشکده معماری و هنر، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران
a_omrani@kashanu.ac.ir
10.29252/ahdc.2021.14689.1396
کمیت و کیفیت فضاهای باز میانی بناها و بافت تاریخی کاشان، نقش مهمی در حضورپذیری، رضایتمندی و ارتقاء تعاملات اجتماعی افراد دارد. دارا بودن احساس آسایش، بخصوص آسایش حرارتی در بافت تاریخی، میتواند موجب تداوم حیات و تنوع فعالیتها و حضور افراد در فضاهای باز و نیمهباز این اماکن گردد. وجود این فضاها در میان ساختمانهای پیرامون، علاوه بر تنوع معماری و زیبایی، باعث ضرورت بررسی وضعیت آسایش حرارتی، جهت حضور بیشتر افراد در این فضاها شده است. هدف پژوهش حاضر آن است تا ابتدا به مطالعه و بررسی محدوده آسایش حرارتی توسط شاخص استاندارد «دمای معادل فیزیولوژیکی» (PET) بپردازد، سپس با ارائه روشی نوین، نقش متغیرهای اثرگذار در پیشبینی احتمال بروز آسایش حرارتی را مشخص نماید. روش تحقیق بهکاررفته در این مطالعه، از نوع پژوهش همبستگی است. ازاینرو تعداد 17 سایت در این بافت تاریخی از تاریخ 6 شهریور تا 21 شهریور 1397 مورد ارزیابی قرار گرفتند. در کنار مطالعات کتابخانهای، حضور فیزیکی در بافت و انجام مطالعات میدانی، همزمان با پاسخ تعداد 788 نفر از ساکنان و گردشگران به پرسشنامهها، دادههای اقلیمی ثبت گردید و پس از محاسبه نرخ لباس با نرمافزار Deltalog10 محدوده (PET) با نرمافزار Ray Man مشخص گردید، سپس دادهها با نرمافزار 24 SPSS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد پاسخدهندگان در محدوده دمایی 07/24 تا 21/31 درجه سانتیگراد (PET) احساس آسایش حرارتی داشتند. همچنین نتایج بهدستآمده از برازش مدل رگرسیون لوجستیک نشان داد از طریق بررسی دو متغیر، داشتن آگاهی از وضعیت آب و هوایی و سابقه بازدید در گذشته از یک مکان، میتوان احتمال بروز آسایش حرارتی افراد را تا سطح 925/0 درصد پیشبینی نمود.
"آسایش حرارتی","کاشان","فضاهای باز و نیمهباز"," شاخص (PET)"
https://smb.yazd.ac.ir/article_2138.html
https://smb.yazd.ac.ir/article_2138_c7181bf56ae87d83ea00015bab2c53c6.pdf
دانشگاه یزد
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-372X
8
12
2021
02
19
مداخلات پیشین و نوین در میراث معماری؛ تبیین رویکردهای ارزشی در یک سیر تاریخی از 1309 تا 1355 ه.ش
147
170
FA
حسین
احمدی
دانشیار گروه مرمت ، دانشکده مرمت و حفاظت، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران
h.ahmadi@aui.ac.ir
نرجس
زمانی
دانشجوی دکتری مرمت اشیاء، دانشکده مرمت و حفاظت، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.
n.zamani@aui.ac.ir
10.29252/ahdc.2021.15593.1460
با موضوعیت یافتنِ بحث میراث فرهنگی پس از وقوع انقلاب مشروطه و بهدنبال آن شکلگیری انجمن آثار ملی در اوایل سده معاصر، همچنین تصویب مجموعهای از اصول در قانون عتیقات سال 1309 ش؛ زمینههای بیشتری برای حفاظت آثار تاریخی ایجاد شد. پس از تاسیس اداره عتیقات، تعمیر بناهای تاریخی در مرکز کشور به این اداره و در دیگر نقاط به دوایر باستانشناسی در شعبات معارف واگذار شد. سپس از میانه دهه 1340 ه.ش و تاسیس سازمان ملی حفاظت آثار باستانی، بستری برای ورود مقولاتی نو به حیطه حفاظت و مرمت میراث معماری ایجاد شد، که الزامات نظری جدیدی را بههمراه داشت. پژوهش در بادی امر، این پرسش را تتبع میکند که آگاهیهای ایجادشده با فعالیتهای انجمن آثار ملی و قانون عتیقات، چه دیدگاههای ارزشی یا بایستههای نظری را در تعمیرات اداره عتیقات بهدنبال داشت. سپس در پی فهم چرخشهای رخداده در دیدگاههای ارزشی با پیوستن به جریانهای جدید حفاظت و مرمت، مواجهاتِ رویداده میان رویههای پیشین و مداخلات نوین نیز، جستجو خواهد شد. پژوهش که رویکردی کیفی و تفسیرگرا دارد، پس از تجزیه و تحلیل محتوایی دادههای بهدست آمده از گزارشها و منابع تاریخی، به تشریح مباحث میپردازد و سپس با استدلال منطقی، نتایج تبیین میشوند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که در تعمیرات اداره عتیقات همچنان میتوان شاهد رویکردهای بنیان یافتهای از سنتِ تعمیرات پیشین، با توجه به بقای حیات اثر در زندگی اجتماعی بود. با اینحال گونههای ارزشی تعمیرات اداره عتیقات را میتوان در قالب رویکردهای برآمده از سنت، رویکردهای التقاطی و رویکردهای ارزشیِ نو؛ مطرح کرد. بنمایههای ارزشی در اقدامات سازمان ملی حفاظت آثار باستانی، از توجه به ماهیت تاریخی و زیباییشناختیِ میراث معماری سهم زیادی میگرفت. با این وجود رویکردهای ارزشی گروههای داخلی، علیرغم التفات به این مقولات، گرایشات فرهنگی و کارکردمحورانهای را نیز در برداشتند.سرانجام میتوان به مواجهاتی مبتنی بر تباین در دیدگاههای زیباشناسانه، اختلاف دیدگاه در چگونگی و میزانِ مداخله، انطباق با روشهای بومی یا ذوق و سلیقه ایرانی، و حتی تشابه با برخی رویههای پیشین نسبت به مرمت سبکی اشاره کرد که غالبا برخاسته از تفاوتهای فرهنگی جوامع در فهم و نگرش نسبت به میراث معماری بود.
میراث معماری,تعمیرات,رویکردهای ارزشی,سازمان ملی حفاظت آثار باستانی,موسسه ایزمئو
https://smb.yazd.ac.ir/article_2141.html
https://smb.yazd.ac.ir/article_2141_1ccd5bb1d00d05076b8cdde46d644e3f.pdf
دانشگاه یزد
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-372X
8
12
2021
02
19
رفتارهای سازگارانه و آسایش حرارتیِ تابستانه در فضاهای داخلیِ معماری بومی منطقه سیستان
169
196
FA
محمدعلی
سرگزی
دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
masargaziarch@gmail.com
منصوره
طاهباز
دانشیار، عضو هیات علمی دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
m-tahbaz@sbu.ac.ir
اکبر
حاج ابراهیم زرگر
استاد، عضو هیات علمی دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
azargar2008@gmail.com
10.29252/ahdc.2021.15847.1489
رفتارهای سازگارانه نقش ویژهای در تامین آسایش حرارتی ساکنان ساختمانهای دارای کوران طبیعی با کمترین وابستگی به انرژیهای فسیلی دارد. در عین حال ایده «سازگاری» در آسایش حرارتی که شکلگیری آن به دهههای 1960 و 1970 میلادی برمیگردد میتواند به بهبود استانداردها و مدلهای پیشبینی و همچنین تدوین الگوریتمهای دقیقتر برای کنترل محیط کمک نماید. مبتنیبودن این روش بر کار زمینهای، بر اهمیت پژوهش در مناطق مختلف و اقلیمهای کمتر شناختهشده میافزاید.<br /> منطقه سیستان به دلیل دارابودن ویژگیهای خاص اقلیمی، تفاوتهایی با سایر مناطق واقع در اقلیم گرم و خشک دارد و آسایش حرارتی ساکنان آن بر اساس مباحث سازگاری قابل تفسیر است. از اینرو، در این پژوهش رفتارهای سازگارانه ساکنان این منطقه و میزان تاثیر آنها بر آسایش حرارتی در ساختمانهای دارای کوران طبیعی مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور از 18 تیر تا 7 مرداد 1398 در یک تحقیق طولی، 6 بنای مسکونی در 6 روستای منطقه سیستان که رفتارهای سازگارانه در بین ساکنان بومی آنها جریان داشت، انتخاب و ضمن ثبت پارامترهای اقلیمی فضاهای داخلی آنها، مطالعه میدانیِ آسایش حرارتی مبتنی بر پرسشنامه انجام شد. در این تحقیق علاوه بر دریافت پاسخهای حرارتی، نوع و زمان انجام رفتارهای سازگارانه مورد تحلیل قرار گرفتهاند.<br /> مهمترین رفتارهای سازگارانه در روزهای گرم منطقه سیستان بازکردن<em>کُلَک</em>، بازکردن <em>دُرچِه</em> و آبدهی به <em>خارخانه</em> بوده که هم از نظر شکلی و هم از نظر عملکرد حرارتی با رفتارهای سازگارانه مورد اشاره در مطالعات پیشین متفاوتاند. تحلیل آماری پرسشنامه آسایش حرارتی بر اساس معیارهای احساس حرارتی، ترجیح و پذیرش حرارتی نشان داد که ساکنان منطقه توانستهاند به کمک این رفتارها، آسایش حرارتی را در 51 درصد از اوقاتِ روزهای مورد مطالعه که از روزهای خیلی گرم منطقه بوده است بدون هرگونه وسیله سرمایشی مکانیکی تجربه نمایند. همچنین این مطالعه نشان داد در دوره مورد مطالعه، رفتار سازگارانه آبدهی به <em>خارخانه</em>، عملکرد حرارتی بهتری نسبت به رفتارهای بازکردن <em>درچه</em> و بازکردن <em>کلک</em> داشته است.
رفتارهای سازگارانه,آسایش حرارتی,سکونت بومی,فضاهای داخلی,منطقه سیستان (ایران)
https://smb.yazd.ac.ir/article_2143.html
https://smb.yazd.ac.ir/article_2143_1fa58ef14fcbdb6da6c16ed70119d109.pdf
دانشگاه یزد
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-372X
8
12
2021
02
19
تاثیر شیوه زندگی بر سازمان فضایی خانه(مطالعه موردی:شهرستان کرمان)
197
221
FA
عباس
یزدان فر
دانشیار دانشگاه علم و صعنت، تهران، ایران
yazdanfar@iust.ac.ir
فهیم
فاریابی
گروه معماری،دانشکده معماری و شهرسازی،دانشگاه علم و صنعت ایران،تهران،ایران
f.fariaybi@gmail.com
10.29252/ahdc.2021.14049.1352
محققان مسکن را چیزی بیش از نیاز انسان به سرپناه میدانند و معتقدند که از جمله مولفههای اصلی تاثیرگذار بر شکل و فرم آن فرهنگ است. اما از آنجایی که فرهنگ مفهومی پیچیده و بسیار عام میباشد، نیاز است که به مولفههایی قابل سنجش و اندازهگیری مانند شیوه زندگی بسط پیدا کند. نادیده انگاشتن مطالعات فرهنگی و مردمشناسانه در سالهای اخیر باعث کاهش رضایتمندی و از بین رفتن هویت فرهنگی مسکن شدهاست.<br />دگرگونی سبک زندگی در طول دورههای تاریخی مختلف و ارتباط مستقیمی که میان آن با شکل و فرم مسکن وجود دارد، امکان مطالعه و بررسی سیر تاثیر آن بر خانه را در دورههای مختلف تاریخی فراهم میکند. این پژوهش به دنبال یافتن سیر تغییر سازمان فضایی خانههای کرمان از طریق مطالعه سیر تغییر تحول سبک زندگی است.<br />شیوه توصیفی-تحلیلی روش کار این پژوهش است. در مرحله اول با مطالعات کتابخانهای، ادبیات موضوع و در مرحله دوم با مطالعات میدانی برداشت نمونههای موجود در شهر کرمان که شامل خانههایی در دورههای قاجار، پهلوی اول، پهلوی دوم، اوایل انقلاب و معاصر میباشد بدست آمدهاست. سپس خانههای هر دوره بر اساس مصاحبه و پرسشنامههایی که از طریق ساکنین آنها جمعآوری شدهاست، انطباق کالبدی پیدا کردهاند، تا تاثیر سبک زندگی بر ساختار کالبدی مشخص شود.<br />در آخر و به منظور نتیجهگیری از طریق تحلیل نمونههای کالبدی مبتنی بر سبک زندگی، سیر تغییرات تاریخی آنها معلوم میشود. نتایج نشان میدهد که دگرگونی سبک زندگی ارتباط مستقیم و قابل مشاهدهای بر کالبد خانه دارد و عدم شناخت و مطالعات کافی در این زمینه باعث شدهاست که در دورههای متاخر خانهها متناسب با زندگی کاربران نباشد.
الگوی مسکن,شکل و فرم مسکن,شیوه زندگی,سیر تحول تاریخی,کرمان
https://smb.yazd.ac.ir/article_2133.html
https://smb.yazd.ac.ir/article_2133_ab1683dc11c5cf33977d5f3a7612a3e5.pdf
دانشگاه یزد
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-372X
8
12
2021
02
19
تحلیل پیکرهبندی مسجد-مدرسههای ایران در دوره صفویه و قاجار
222
244
FA
بیتا
اسماعیلی
دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه فردوسی مشهد. مشهد، ایران
esmaeeli.bita@um.ac.ir
اکرم
حسینی
0000-0001-8080-6925
استادیار دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
akram.hosseini@um.ac.ir
10.29252/ahdc.2021.14153.1363
با وجود اینکه قبل از اسلام هر کدام از فعالیتهای آموزشی و عبادی مستلزم برخورداری از فضای کالبدی ویژه خود بودهاند، در قرون اولیه بعد از اسلام، فضاهای عبادی به عنوان عملکرد ثانویه به سمت آموزش متمایل گشتهاند. از دوره سلجوقیان لازمه وجود فضاهای آموزشی به صورت اختصاصی مطرح گشته و در دورههای بعد نیز پیگیری شده و در عصر صفویه به اوج خود رسیدهاست. تعداد زیادی از این مدارس تمایل به مجاورت و ادغام با مساجد داشتهاند. قطعا گستردگی زمان و مکان تاسیس این آثار، سبب برخورداری از تنوع بسیار در مشخصات کالبدی آنها شده است. این تحقیق جهت تبیین ساختار، نسبت و میزان پیوند حوزه فضای آموزشی و فضای عبادی در مسجد-مدرسهها در دو دوره قاجار و صفویه با هدف پاسخگویی به این سوال شکل گرفته است که پیکرهبندی دو کالبد مسجد و مدرسه نسبت به هم چگونه شکل گرفته و این موضوع از چه متغیرهای فیزیکی در هر کدام از دو دوره تبعیت مینموده است. تحقیق با استفاده از ترکیب روشهای توصیفی ـ تحلیلی و مقایسه تطبیقی انجام گردیده است. بدین منظور 43 مسجد-مدرسه مربوط به دوره صفوی و قاجار انتخاب و متغیرهای نوع دسترسی به دو فضا، نسبت ارتباط دو فضا با هم و با فضاهای بینابینی مشترک مانند حیاط و ایوان و هم چنین موقعیت قرارگیری دو فضا در سطح و نسبت مساحت فضای مسجد و مدرسه در هر یک بررسی گردیده است. تعداد بیشتری از نمونههای مورد بررسی در هر دو دوره صفوی و قاجار، براساس بیشترین و سادهترین حد مجاورت و همپیوندی شکل گرفتهاند. در این نمونهها دسترسی به دو فضا از یک ورودی مشترک صورت گرفته، هر دو فضا در یک سطح ساخته شده و در اطراف یک حیاط مشترک قرار گرفتهاند و این متاثر از نسبت فضای مسجد و مدرسه در ساختار کلی فضا نبوده است.<br />در دوره صفوی دو فضا پیوند زیادی با هم داشته و به سادگی در مجاورت حیاط با ورودی و دسترسی مشترک شکل گرفتهاند. در دوره قاجار تنوع پیکرهبندی بیشتر شده و دو فضا به سمت استقلال بیشتری پیش رفتهاند، با این وجود هیچگاه ارتباط دو فضا مطلقا قطع نشده است.
پیکرهبندی,مسجد-مدرسه,دوره صفوی,دوره قاجار
https://smb.yazd.ac.ir/article_2135.html
https://smb.yazd.ac.ir/article_2135_2a123ec4b87895b3ad88ccbb4bcd7c11.pdf
دانشگاه یزد
معماری اقلیم گرم و خشک
2645-3711
2645-372X
8
12
2021
02
19
ارزیابی حساسیت متغیرهای معماری ساختمانهای بلندمرتبه در عملکرد حرارتی و مصرف انرژی در اقلیمهای گوناگون
244
263
FA
زهرا سادات
زمردیان
عضو هیات علمی گروه معماری. بخش انرژی و ساختمان،استادیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
z_zomorodian@sbu.ac.ir
هانی
حدادزادگان
دانشجوی کارشناسی ارشد، رشته معماری و انرژی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
h.haddadzadegan@mail.sbu.ac.ir
محمد
تحصیلدوست
عضو هیات علمی گروه معماری، دانشیار،گروه فن ساختمان، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
m_tahsildoost@sbu.ac.ir
10.29252/ahdc.2021.14249.1370
رشد سریع جمعیت منجر به افزایش نیاز به ساخت ساختمانهای جدید میشود. با توجه به محدودیت زمینهای شهری، ناگزیر ساختمانهای بلند توسعه پیدا خواهندکرد. متغیرهای زیادی از جمله مشخصات معماری ساختمان بر میزان نیاز انرژی ساختمان و تامین آسایش حرارتی کاربران تاثیر گذارند. در این پژوهش بهینهسازی متغیرهای معماری به منظور تامین حداقل مصرف انرژی و حداکثر آسایش حرارتی با دو روش تحلیل پارامتریک و الگوریتم ژنتیک در سه اقلیم تهران، بندرعباس و تبریز بررسی شده است. همچنین حساسیت نتایح بهدست آمده نسبت به تراکم بافت شهری ارزیابی شده است. نتایج نشان دادهاند که در روش پارامتریک ساختمانی با فرم مستطیل در جهت گیری جنوبی با 40% سطح پنجره در دو شهر تهران و تبریز مناسب است. از طرف دیگر تنها در شهر بندرعباس تراکم بافت شهری زیاد در هر دو بخش انرژی وآسایش مناسب است و در دو شهر تهران و تبریز تراکم بافت شهری کم به عنوان الگوی شهری برگزیده انتخاب میشود. متغیرهای معماری: درصد پنجره، ساختار پنجره، فرم ساختمان به ترتیب با 4/15، 9/9 و 8/8 (درصد) بیشترین میزان حساسیت را با استفاده از روش پارامتریک در بخش انرژی نمایش دادهاند. این در حالیست که در بخش بهینهسازی مصرف انرژی، شهرهای تهران، بندرعباس و تبریز به ترتیب با میزان 16، 6 و 23 (درصد) حساسیت در متغیرهای معماری در روش الگوریتم ژنتیک را نشان میدهند. با بررسی هر دو روش بهینه سازی، الگوریتم ژنتیک نسبت به پارامتریک در بخش ارزیابی مصرف انرژی و عملکرد حرارتی دارای شاخص حساسیت بالاتر به میزان 9.4 و 23.3 درصد به ترتیب است. از طرف دیگر روش پارامتریک با ایجاد روندی مرحله به مرحله، نتایج تصمیمات طراح را در گامهای نخستین از وضعیت حرارتی و مصرف انرژی به واسطهی تغییر در هر یک از متغیر های معماری ساختمان آشکار میسازد.
طراحی پارامتریک,الگوریتم ژنتیک,آسایش حرارتی,مصرف انرژی,شاخص حساسیت
https://smb.yazd.ac.ir/article_2136.html
https://smb.yazd.ac.ir/article_2136_e21c41bb319ada3fb2fc3674effe86fc.pdf